عزیزدلم سلام

دختر گلم عاشقتم الهی قربونت برم که مثل عسل شیرین شدی

عزیز دلم بازم مثل همیشه برای updateکردن وبلاگت تاخیر داشتم چون بیشتر وقتم ر میخوام برای تو بذارم عزیزم الان که دارم برات مینویسم مثل فرشته ها خوابیدی قربونت برم

الان 7 ماه و10 روزه هستی حدود یک هفته هست که چهاردست وپا میریعین فرفره باید همش دنبالت بدوم که کار خطرناکی نکنی ماشالهههههههه به همه جا سرک میکشی یکسره باید اززیر مبل ومیز وصندلی بکشمت بیرون گاهی دستهات رو محکم به زمین میچسبونی که نمیتونم از جات بلندت کنم چند روز پیش یه ظرف شیرینی روی میز بود دستت رو بهش رسوندی وکشیدی ریختی روی زمین بعدشم شروع کردی به خورد کردن شیرینیها نمیدونی با چه ذوقی این کارو میکردی منم از تو بیشتر ذوق میکردم بزرگترین لذت دنیا برای من لبخند تو دختر گلم هست عزیزممم هرکاری دوست داری بکن فقط کار خطرناک نکن که خدای نکرده به خودت اسیب برسونی

جونم برات بگه از موقعی که برات ننوشتم تا بحال این اتفاقات افتاد 21 اسفند 92واکسن 6 ماهگی رو برات زدیم موقع واکسن ترسیدی وگریه کردی اماخداروشکر مثل همیشه تب نکردی وحالت کاملا خوب بود

اولین عید نوروز دخترم به خوبی وخوشی برگزار شد کلی هم عیدی جمع کردی که برات حساب باز کردم وعیدیهات رو بحسابت ریختم هر جا هم میرفتی کلی تحویلت میگرفتن راستی مسافرت هم رفتیم اراک منزل دایی علی خیلی خوش گذشت دستشون درد نکنه خیلی بهشون زحمت دادیم موقع رفتن توی ماشین یه کم اذیت شدی گریه کردی فکرکنم گرمت شده بود چون لباسهات رو که کم کردم راحت خوابیدی ولی موقع برگشتن حسابی خانوم بودی اصلا بی قراری نکردی از بس که خانومه دختر من

این روزا مامانی داره میره دندانپزشکی حسابی دندونام توی بارداری داغون شده واسه همین بعضی روزا با بابایی توی خونه میمونی بعضی روزا هم میبریمت با خودمون یه روزایی که نمیبرمت منشی ودکتر ودستیارش سرغت رو میگیرن از بس که شیرین کاری میکنی براشون قربونت برم من که همه جا کلی خاطر خواه داری جیگر من

روز مادر هم 31 فروردین بود چقدر خوب بود که امسال تو بودی و من طعم مادر شدن رو بعد از کلی انتظار و سختی چشیدم چقدر با تو بودن خوبه چقدر زندگی با تو شیرینه چقدر همه چیز دوست داشتنیه خدایا شکرت بخاطر بنیتا خدایا هزاران بار شکرت

روی ماهت رو میبوسم عروسک من