بنیتابنیتا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه سن داره

بنیتا دختر بی همتای من

21 شهریور 92

بنیتای عزیزمممممممممممم دختر قشنگم فرشته کوچولوی زندگی من این داستان روزی هست که تو متولد شدی وپا به این دنیا گذاشتی عزیزم من روز 20 شهریور رفتم پیش خانم دکتر طرازی ویزیت شدم وتاریخ سزارین برای 28 شهریور 92 تعیین شد ونامه بیمارستان روگزفتم واومدیم خونه اون شب کمی درد داشتم وبه سختی تونستم بخوابم فردا که روز پنجشنبه 21 شهریور بود مثل همیشه از خواب که بیدار شدم شروع کردم به انجام کارهای روزمره تختخواب رو مرتب کردم شروع کردم به اماده کردن صبحانه احساس کردم یه مایع گرم داره ازم خارج میشه رفتم چک کردم دیدم خونابه داره میره سریع زنگ زدم به بیمارستان ابان گفتن سریع بیا بیمارستان بابایی هم خونه نبود ومن تنها بودم به بابا زنگ ردم گفتم دارم میرم بیم...
30 شهريور 1392