بنیتابنیتا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه سن داره

بنیتا دختر بی همتای من

شعر از مرحوم قیصر امین پور

بوی بهار می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینه خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی ام شانه های تو در خاک هم دلم به هوای تو می تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو همبازیان خواب تو خیل فرشتگان آواز آسمانیشان لای لای تو بگذار با تو عالم خود را عوض کنم: ...
2 خرداد 1392

ای در طنین نبض تو اهنگ قلب من

دختر گلم بنیتای عزیزم الان که دارم برات مینویسم بیشتر از 5 ماه هست که توی دل مامانی جاگرفتی ومن برای دیدن روی ماه دختر گلم لحظه شماری میکنم هرچند مامانی به لحظه شماری کردن عادت کرده 5سال برای اومدنت لحظه شماری کردم دردها رو بجون خریدم سختیها رو از سرگذروندم از هیچ کاری برای داشتن تو دریغ نکردم با هر ضربه ای که با دستها وپاهای کوچولوت به شکم مامان میزنی سراسر وجودم رو غرق شادی میکنی و من برای دیدن تو دلتنگ تر و تشنه تر میشم  بذار قصه ام رو برات تعریف کنم تا وقتی بزرگ شدی وخوندی بدونی مامان وبابا برای داشتن تواز هرچی توی توانشون بود دریغ نکردن و برای هرچه خوشبخت تر بودن تو تا زمانی که زنده هستم وتا زمانی که نفسی در وجودم هست دریغ نمیکنم...
2 خرداد 1392