اتاق دختر گلمممممممممممم
سلام مامانی گلم خوبی دخترم؟عزیزم 10 روزدیگه تو بغل مامانی هستی بالاخره اتاقت هم کامل شد عکساش رواینجا برات میذارم دخی گلممممممممم ...
نویسنده :
اکی
7:13
دخترگلمممممممم 36 هفته و4 روزه توی دل مامانی هستی
عزیزم الان از مطب دکتر اومدم میخوام برات تعریف کنم امروز کلی توی مطب معطل شدم حسابی مطب شلوغ بود بالاخره نوبتم شد خانم دکتر سونو کرد ماشالههههههه هزار ماشالهههههههه به دخترم شیطون سالم شلوغ باوزن ٢٧٠٠ که دکتر خیلی راضی بود ایشاله هفته اینده اخرین ویزیت هفته بعدشم با عمل سزارین عزیزدلم دختر گلم میاد بغلم خدایاااااااااااااااااااااااا شکرت هزاران بارشکرت هیچی ازت نمیخوام بجز سلامتی وعاقبت بخیری یه دونه دخترم عاشقتم دختر گلممممممممممممم ...
نویسنده :
اکی
21:52
مهمونی سیسمونی دخترم
دخترگلم چطوری مامانی ؟ نمیدونی چقدر برای دیدن روی ماهت بی طاقت شدم وقتی تکون میخوری دلم ضعف میره برای دختر گلم ایشاله تا دو هفته دیگه میای بغل مامانی خونه رو روشن میکنی عزیز دلممممممممممم دختر گلم تا بحال برای اسمت بنیتا رو در نظر داریم ولی اگر از نظر ثبت احوال مشکل داشته باشه اسمهای رونیکا وکیانا انتخابهای بعدیمون هستن ایشاله خوشنام وعاقبت بخیر باشی عزیزکممممممممم دیروز یه مهمونی واسه سیسمونی دخی گرفتم همه از دیدن سیسمونی دخملم لذت بردن وکلی تعریف کردن مبارکت باشه عزیزمممممممممممم چندروزی مهمون داشتیم مامانی زهرا بعد از چند وقت اومده بود خونه ما خیلی خوشحال بودم اخه قبلا برات گفتم که مامانی مریضه خیلی از خونه نمیتونه بره بیرون ولی با ...
نویسنده :
اکی
0:04
سیسمونی دخملی 3
سلام عزیز دلم اینم قسمت سوم سیسمونیت عزیزمممممممممم البته مامانی کتابخونش رو گذاشته توی اتاق دخملی البته اگه اجازه بفرمایید وگرنه باید بندازمش دور یکی از عروسکهای بپگی خودم رو هم گذاشتم توی اتاقت اون خزس قهوه ایه که قلب قرمز داره مال سیسمونی مامانی بوده ...
نویسنده :
اکی
22:59
چندتا از لباسهای دخملی مامان بقیشو بعدا میذارم باشه مامانی
درددلهای مامانی ودختری
سیسمونی دختر گلم 1
بدون عنوان
31 هفته و4 روز توی دل مامانی
بنیتاگلی سلام مامانی چطوری دختر گلم؟ جونم برات بگه دخی جونم امروز وقت چکاپ داشتم با بابایی رفتیم دکتر از خانم دکتر خواهش کردم سونوکنن دلم واسه جیگرم تنگ شده بود میخواستم تو سونو ببینمت کوچولوی مامان خانم دکترهم قبول کردن عزیزدلممممممم چرخیده بودی سرت رفته بود پایین پاهات اومده بود بالا مامانی اینجوری راحتی؟ اذیت نمیشی؟ دلم میسوزه اخه نکنه اذیت بشی مامانی میخواد سزارین بشه تو هرجور راحتی اون تو بشین دیگه داره طاقتم تموم میشه که روی ماهت رو ببینم راستی وزنت توی سونوی امروز ١٥٠٠ گرم بود مامانی فکرکنم یه کم کوچولو موچولو باشی ولی اشکال نداره سالم وسلامت بیای بغلم حسابی بهت میرسم که تپلی بشی فرشته کوچولوی من عزیزم توی دل ...
نویسنده :
اکی
1:06